loading...
سایت تفریحی - گرافیکی هزارویک چیز
محمدرضا امیری بازدید : 192 چهارشنبه 20 آذر 1392 نظرات (0)

صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره

سلام . کیه؟

سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

نمیشه!

چرا؟
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت

بابایی ما که عمو حسن نداریم!

چرا داریم. الآن پیش مامانه.

ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

چشم بابا

چند دقیقه بعد

بابا جون گفتم.

خوب چی شد؟


هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟

خوب عمو حسن چی؟

عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!
؟ کدوم استخر؟ ببینم مگه شماره ****۰۹۱۲ نیست؟ههه ببخشید اشتباه گرفتم.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
تولد وبلاگــم : 30 / 05 / 1392
جهت حمایت از ما بنر مارا در وب خود قرار دهید
===================
از من به شما نصیحت: کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست اون رو تنها نذارید چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره ...
================
در نظر سنجی شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چگونه با این وبلاگ اشنا شدید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 158
  • کل نظرات : 199
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 123
  • آی پی امروز : 207
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 305
  • باردید دیروز : 116
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 421
  • بازدید ماه : 421
  • بازدید سال : 34,638
  • بازدید کلی : 213,292