loading...
سایت تفریحی - گرافیکی هزارویک چیز
محمدرضا امیری بازدید : 213 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

سلام به همه شما دوستداران 1001 چیز:

شبتون بخیر

امشب براتون به عنوان اولین پست سایت در بخش "بنر فلت لایه باز" این بنرو آوردم:

مشخصات دانلود:

 

حجم :175 کیلوبایت
فرمت :فایل فشرده رار
رمز : 1001thing.tk
محمدرضا امیری بازدید : 231 یکشنبه 07 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

سلام امروز یه سایت جادویی براتون آوردم

سایتی که طبق تصویر زیر پی اس دی های شما رو تبدیل به کد html و css می کنه.

برای مثال اگه شما یک قالب 404 لایه باز داشته باشید،می توانید با آپلود تصاویر مورد نیاز خود و قرار دادن آن در کد بدست آمده،این لایه باز را به کد html  تبدیل کنید

آدرس سایت:

محمدرضا امیری بازدید : 212 پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

مورد داشتیم پسره از بس به مدرسه علاقه داشته سیزده بدر با خانواده رفتن تو حیاط مدرسه چادر زدن خیلی هم ریلکس....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف تو عروسیش ماکارونی داده, سر ته دیگش چند تا کشته داده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم پدره به پسرش گفته :توچشم دیدن پیشرفت منو نداری!!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم از کلیپس دختره به عنوان چنگک برای برداشتن اشیاء به وزن1000 تن به بالا استفاده شده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره تو امتحان رانندگی میخواسته دنده عقب بره
به جای این که دستشو بندازه پشت صندلی انداخته گردن افسر !!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم اینقدر عاشق بوده که دیونه شده
به هر کی نگاه میکرده عشقشو میدیده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشیتم کارت ملی دختره عکس کلیپس بوده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دختره با ۱۲۰کیلو وزن توی قسمت علایق زده :ورزشهای رزمی!
یاد پاندای کونگ فو کار افتادم....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم به رولت خامه ایی میگفته کیک حلقه ایی
خدایا اینو کجای دلم بذارم

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دیروز پنل ماشین ما رو دزدیدن ساعت ۱۲ همون شب رفتم میدون شوش پنل خودمو
۵۰ هزار تومن خریدم اومدم گذاشتیم سر جاش...
سارقِه ما داریم...؟

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره بعد از ولنتاین مغازه عروسک فروشی زده......به جون تو اگه دروغ بگم.....مغازشم همین سر کوچس تازه نمایندگی فعال در سراسر کشور هم میخواد

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف یه نرم افزاردرباره ی سرطان رو گوشیش نصب کرده بعد ازدیدن علایم چند سرطان توخودش برنامه رو لغو کرده !!خیلی هم طبیعی!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتم اهنگ یاس رو میخوندم بعد بابام اومده تو اتاقم میگه این چرت و پرتا چیه میخونی؟ بعد دیدم خودش تو حموم میخونه :سرت رو با چی میشوری با شامپو گلرنگ!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره تو گوگل زده: دانلود اون بازی خوچگلی که تو خونه ی پریسا جون تو لبتاپه داییش اینا بازی میکردیم . . . . اگه دروغ بگم خالم بیاره گودزیلاشو دو ماه بزاره پیشم .!!!. .آره دخترای مملکت اینجورین .

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره یه کهکشان پیدا کرده اسمشو گذاشته کهکشهان راه کلپیس

 

محمدرضا امیری بازدید : 194 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

روش درس خوندن من در ایام امتحانات :
این که نمیاد …
اینم که طولانیه ولش کن …
اینم که تابلویه جوابش چیه !
آخیش ، پاشم برم بیرون !



قابل توجه دانشجویان :
امتحان وسیله هستش ، نمره دست استاده!

 


سلامتی‌ همه استادایی که امتحان می‌گیرن نه انتقام !
 


من نمی دوم این درس خوندن چی داره که; تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران مهد کودک, اونم با وضوح HD یادِ آدم میاد !
 


دقت کردین استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم ،
تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره

 


تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که; اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش ۲۰ میشدیم ؛ چه راحت بود ؟؟؟
 


یادش بخیر …
دوره دبستان : میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم !
راهنمایی : یه غلط دارم !
دبیرستان : یه دونه درست زدم !
دانشگاه : فک کنم یه سوال رو فهمیدم

 


صفایی ندارد ارسطو شدن ، خوشاپرکشیدن ، پرستو شدن !
توکه پر نداری پرستو شوی ؛ بشین درس بخون تا ارسطو شوی !
فرارسیدن ماه امتحانات تسلیت باد !

 


یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه;
که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …

 


۳تا دروغ هست که تو زندگی زیاد میشنوی :
عاشقتم
تا آخر عمر باهات میمونم
دیفرانسیل و انتگرال یه روزى به دردتون میخوره !!!

 


مراحل درس خوندن یک دانشجو :
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن
اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن
بد گفتن به درس و دانشگاه و در آخر هم خسته شدن و رفتن و یه چیزی خوردن!

محمدرضا امیری بازدید : 212 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)
پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید.
با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید.
فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.
الکساندر گفت:...  اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.
ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد ، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و  روی قلب خود گذاشت و گفت : پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمندکه هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را  واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.
دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.
سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.
درباره ما
Profile Pic
تولد وبلاگــم : 30 / 05 / 1392
جهت حمایت از ما بنر مارا در وب خود قرار دهید
===================
از من به شما نصیحت: کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست اون رو تنها نذارید چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره ...
================
در نظر سنجی شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چگونه با این وبلاگ اشنا شدید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 158
  • کل نظرات : 199
  • افراد آنلاین : 72
  • تعداد اعضا : 123
  • آی پی امروز : 290
  • آی پی دیروز : 59
  • بازدید امروز : 477
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,172
  • بازدید ماه : 1,172
  • بازدید سال : 35,389
  • بازدید کلی : 214,043