loading...
سایت تفریحی - گرافیکی هزارویک چیز
محمدرضا امیری بازدید : 319 پنجشنبه 15 خرداد 1393 نظرات (0)

 

خانمي يک طوطي خريد. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشي برگرداند.
 
او به صاحب مغازه گفت اين پرنده صحبت نمي کند.
صاحب مغازه گفت:«آيا در قفسش آينه اي هست؟ طوطي ها عاشق آينه هستند. آنها با تصويرشان در آينه شروع به صحبت مي کنند.»
 
آن خانم يک آينه خريد و رفت .
روز بعد باز آن خانم برگشت و به پرنده فروش گفت طوطي هنوز صحبت نمي کند. 
 
صاحب مغازه پرسيد:«نردبان چه؟ آيا در قفسش نردباني هست؟ طوطي ها عاشق نردبان هستند.»
 
آن خانم يک نردبان خريد و رفت .اما روز بعد باز هم آن خانم نزد پرنده فروش رفت.
 
صاحب مغازه گفت:« آيا طوطي شما در قفسش تاب دارد؟ به محض اين که طوطي در قفس شروع به تاب خوردن کند،حرف زدنش تحسين همه را بر مي انگيزد.»
 
آن خانم با بي ميلي يک تاب خريد و رفت . وقتي که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد،چهره اش کاملاً تغيير کرده بود.
 
او به مغازه دار گفت:«طوطي مرد.»
 
صاحب مغازه شوکه شد و پرسيد :«آيا او حتي يک کلمه هم حرف نزد؟»
آن خانم پاسخ داد:«چرا ،درست قبل از مردنش با صداي ضعيفي گفت آيا در آن مغازه غذايي براي طوطي ها نمي فروختند؟»

 

محمدرضا امیری بازدید : 483 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

 

یارو زبونش می‌گرفته،

میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه:

دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب

دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده می گه: والا ما

تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟

یارو می گه: بابا دیب،

دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه،

می ره به رئیس داروخونه می گه.

 

بقیه ادامه مطلب

محمدرضا امیری بازدید : 273 سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

 

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود . 

 

زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .

 

 

زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !

درباره ما
Profile Pic
تولد وبلاگــم : 30 / 05 / 1392
جهت حمایت از ما بنر مارا در وب خود قرار دهید
===================
از من به شما نصیحت: کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست اون رو تنها نذارید چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره ...
================
در نظر سنجی شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چگونه با این وبلاگ اشنا شدید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 158
  • کل نظرات : 199
  • افراد آنلاین : 55
  • تعداد اعضا : 123
  • آی پی امروز : 253
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 398
  • باردید دیروز : 116
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 514
  • بازدید ماه : 514
  • بازدید سال : 34,731
  • بازدید کلی : 213,385