loading...
سایت تفریحی - گرافیکی هزارویک چیز
محمدرضا امیری بازدید : 151 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

چند دوست قدیمی که همگی ٤٠ سال سن داشتند می‌خواستند باهم قرار بگذارند که شام را با همدیگر صرف کنند. پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام باهم توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا خدمتکاران زیبایی دارد. ١٠ سال بعد که همگی ٥٠ ساله شده بودند دوباره تصمیم گرفتند که شام را با همدیگر صرف کنند. و پس از بررسی رستوران‌های مختلف، سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا غذای خیلی خوبی دارد. ١٠ سال بعد در سن ٦٠ سالگی، دوباره تصمیم به صرف شام با همدیگر گرفتند و سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا محیط آرام و بی‌ سر و صدایی دارد. ١٠ سال بعد در سن ٧٠ سالگی، دوباره تصمیم گرفتند که شام را با هم بخورند و سرانجام پس از بررسی رستوران‌های مختلف تصمیم گرفتند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا هم آسانسور دارد و هم راه مخصوص برای حرکت صندلی چرخدار. و بالاخره ١٠ سال بعد که همگی ٨٠ ساله شده بودند یک بار دیگر تصمیم گرفتند که شام را با همدیگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زیرا تا به حال آنجا نرفته‌اند!

 

محمدرضا امیری بازدید : 156 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

ایرانیا با عراقیا دعواشون میشه ایرانیا یه طرف سنگر میگیرن عراقیا یه طرف...

هی به هم سنگ پرتاب میکنن منتها چون سنگر گرفته بودن طوریشون نمیشه

یکی از ایرانیا پا میشه میگه بزار یه رکبی بزنیم

داد میزنه جعفر کیه؟؟؟

یکی از عراقیا میگه منم با سنگ میزنه میترکونش

عراقیا که میبینن بد رکبی خوردن یکیشون پا میشه میگه

ممد کیه؟

هیشکی جواب نمیده،!

میگه گفتم ممد کیه!

باز هیشکی جواب نمیده!!

طرف میبینه فایده نداره میشینه..

یک دقیقه بعد یکی از ایرانیا پا میشه میگه

کی با ممد کار داشت؟؟

عراقیه خوشحال میشه پا میشه میگه من،،

ایرانیه اونم با سنگ میزنن میترکونن

محمدرضا امیری بازدید : 177 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

یکی از فانتزیام اینه که در حال فرار از یه گروه دایـنـاسـور سوار                                 
ماشینم بشم و همش استارت بزنم ولی لامصب روشن نشه :|                             
بعد همینطور که دارم جیغ میزنم و سکته میکنم از پنجره یکی با                             
انگشتش اشاره کنه که شیـشه رو بدم پاییـن بعد بهم یه روغــن                             

موتور ایرانول ریسینگ بده :| !!! بعد دیگه منم با آرامش همینطور

کـه تـو دوربین زل زدم فرار کنم :)))))

محمدرضا امیری بازدید : 194 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)

 

چند سال دیگه مثلا از یکی میپرسی شما کجايـی هستید؟

می گه: ما اصالتن فیسبوکی هستم ولی خودم چت روم یاهو بزرگ شدم....!
محمدرضا امیری بازدید : 207 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)
پــسـر : کجــا میری ؟
 
دخـتـر : میـرم خودکشی کنم
 
پــســر : پس چــرا اینقد آرایش کردی ؟
 
دختر : آخــه فردا عکسم تو روزنامه ها چـاپ مـیـشه !
محمدرضا امیری بازدید : 188 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (3)

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه

می‌زنم زمین، هوا میره

نمی‌دونی تا کجا میره

من این توپو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام بهم عیدی داد

یه توپ قلقلی داد

 
بررسی این شعر در ادامه
محمدرضا امیری بازدید : 214 یکشنبه 15 دی 1392 نظرات (0)

توی سایتی نظر سنجی گذاشته بودن پرسیده بودن :

“کدوم سوغاتی از کدوم شهر رو خیلی دوست دارید ؟”

اکثر اونایی که شرکت کرده بودن زده بودن “LCD از بانه”

یعنی من عااااشق این هموطنانمونم

محمدرضا امیری بازدید : 196 دوشنبه 09 دی 1392 نظرات (0)

صــبح رفتــم ســر کــوچه سطـل آشـغـالـو خـالی کنـم

چشمــم خــورد به یه صــحنـه ی دردنــاک

بغضــم گـرفت...

خیلی نامردی مامان

موز میخورید به من نمیگید؟؟؟

محمدرضا امیری بازدید : 168 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (1)

غضنفر با کت و شلوار ورزشی تو خونش نشسته بود . بهش گفتن: چرا کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد. میگن : خوب چرا زیر شلواری پوشیدی ؟ می گه : خوب شاید هم نیاد


***********************************


یک نفر قله ی اورست روفتح میکنه بهش میگن ایول بابا چه انگیزه ای داشتی میگه خدا لعنت کنه کسی روکه گفت اون بالا نزری میدن

***********************************
غضنفر رو ميبرن آفريقا، يك تمساح نشونش ميدن. ازش میپرسن: شما تو کشورتون به اين چی ميگين؟

غضنفر میگه: ما غلط می کنیم چيزی به اين بگيم!


*****************************
از غضنفر میپرسند: گورخر چه نوع حيوونيه؟

غضنفر میگه: تنها حيوونيه كه تا لب گور، خر باقی میمونه!


***********************************


دکتر به مریض: من یک خبر بد و یک خبر خوب برای شما دارم!

مریض: آقای دکتر خبر بد چیه؟

دکتر: اینه که شما ایدز گرفتین.

مریض: و خبر خوبتون چیه؟

دکتر: اینه که شما آلزایمر هم دارین بنابراین بزودی یادتون میره که ایدز دارین!

تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
تولد وبلاگــم : 30 / 05 / 1392
جهت حمایت از ما بنر مارا در وب خود قرار دهید
===================
از من به شما نصیحت: کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست اون رو تنها نذارید چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره ...
================
در نظر سنجی شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چگونه با این وبلاگ اشنا شدید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 158
  • کل نظرات : 199
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 123
  • آی پی امروز : 105
  • آی پی دیروز : 70
  • بازدید امروز : 135
  • باردید دیروز : 176
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 2,957
  • بازدید ماه : 8,293
  • بازدید سال : 34,143
  • بازدید کلی : 212,797